در این کمپین تصمیم گرفتیم به 6 بیمار مبتلا به سرطان که مدتها در نوبت کمک ما بودند، برای درمانشان کمک بفرستیم.
در این کمپین مبلغ 8215.70 دلار جمع شد و همچنین 26 میلیون و هفتصد هزار تومان (‌معادل 700 دلار‌)
مجموع کمک‌ها 8916 دلار شد و بین 6 نفر به شکل مساوی تقسیم شد. (نفری 1486 دلار)
قیمت دلار 38 هزار و 400 تومان بود. برای هر یک از آنها مبلغ 57 میلیون و شصت و سه هزار تومان فرستاده شد. (رسیدها ضمیمه می‌شود)




هر سال به مناسبت سال نو، سراغ کودکان کار می‌رویم که امسال به دلیل تورم و گرانی، شرایط بدتری داشتند.
در این کمپین سه گلیم دستباف به کسانی که در این کمپین مشارکت می‌کردند به قید قرعه اهدا شد.
در این کمپین ما توانستیم 4000 دلار + 15 میلیون و پانصدهزار تومان جمع‌آوری کرده و در چند سری مواد غذایی خشک و آجیل به شکل بسته‌بندی و نیز غذای پخته آماده را در شهر بین کودکان توزیع کنیم.
عکسها و رسیدها پیوست می‌شود.




اهدای یک لپتاپ از سوی لی‌لی نبوی به یک فیلمساز ایرانی تازه‌وارد به کانادا که بسیار ما تجربه این نوع اهدا را در گروه خود بسیار داشته‌ایم.
من این مورد را صرفا انتخاب می‌کنم به جهت گسترش سخاوت و به یاد ماندن خاطره پر از مهربانی‌اش.




خوی یکی از شهرهای آذربایجان غربی ایران است. متاسفانه زلزله نزدیک 6 ریشتری در این شهر، 2250 خانه را به شکل کامل تخریب کرد و 11 هزار خانه دیگر نیز دچار خسارت زیادی شدند.
گروه ما تصمیم گرفت مانند زلزله کرمانشاه برای خانواده‌ها کانکس زندگی تهیه کند. ما با هم توانستیم سفارش، خرید، بارگیری، اجاره تریلی‌ها و تحویل 18 کانکس های قابل زندگی به مردم آسیب دیده این شهر را از اول تا آخر به عهده بگیریم.
در این کمپین 200 نفر مشارکت کردند.کانکس‌ها به معلولین جسمی، معلول ذهنی، سالمندان معلول نیازمند و افرادی که خانه‌شان در اثر زلزله تخریب شده بود، اهدا شد.




برای جلوگیری از اعدام پسری 15 ساله که در اعتراضات دستگیر شده بود، آقایی از خارج از کشور سرپرست او شد که به این ترتیب جلوی اعدام او گرفته می‌شد. این قیم همه هزینه‌های وکیل را پرداخت.
باید پس از آن 100 میلیون تومان به حساب دولت ریخته می‌شد که 20 میلیون تومان آن کم بود. این پسر توسط یکی از اعضا به ما معرفی شد. ما توانستیم 1267 دلار جمع کنیم و این مبلغ بیش از نیاز آنها بود.
بنابراین با تصمیم گروه، بقیه پول معادل 22 میلیون و 815 هزار تومان هم برای خانواده‌اش فرستاده شد. 
پیوست: این پسر بعدا با پیگیری‌های وکیلش آزاد شد.




با توجه به اعتراضات در ایران و کشته شدن "مهسا امینی"، گروه ما تصمیم گرفت تا برای خانواده‌های آسیب‌دیده، در مدتی که قادر به کار نبودند و مشکلات معیشتی داشتند، کمک‌های غذایی را ارائه کند.
ما توانستیم در طول ۵ ماه مداوم، در شهرهای "زاهدان"، "کردستان"، "سیستان"، "جنوب تهران" و "حومه کرج" به مردم کمک کنیم.
در طی 14 کمپین، برخی از داوطلبانی که این کمک ها را تحویل دادند، توانستند به 190 خانواده کمک های ما را برسانند.
با توجه به حساسیت این موضوع،  فقط تعدادی از رسیدها را در سایت قرار میدهیم.




برای بازگشایی مدارس، اعضای ما تصمیم گرفتند تا برای کودکان فقیر لوازم التحریر بخرند.
به این منظور، منطقه «کوره آجورپزی» که یکی از مناطق فقیرنشین است را انتخاب کردیم و تعداد بچه‌هایی که در این منطقه به مدرسه می رفتند را شمارش کردیم.
در کلاس اول و دوم 50 کودک، سوم و چهارم 40 کودک و پنجم و ششم 40 کودک بودند که برای همه آنها لوازم التحریر و کیف و مسواک و خمیردندان خریداری و به آنها اهدا شد.
  رسیدها و عکس ها ضمیمه شده است.

 




.بهرام آقایی ۶۲ ساله است که مدتی قبل توسط یکی از اعضا به ما معرفی شد و در نوبت دریافت کمک برای جراحی قلب باز بود اما در این حین به دلیل کار سنگینی که ناچار بود انجام دهد رگ قلبش پاره و به شکل اورژانسی در بیمارستان میلاد جراحی شد.
.از آنجا که بیمارستان دولتی بود هزینه زیادی نیاز نبود. مبلغ 1992 دلار جمع‌آوری کردیم که با توافق اعضا آن را بین چند بیمار تقسیم کردیم
.یازده میلیون تومان برای بهرام،  750 دلار بین دو زن بیمار، شهلا زنی مبتلا به سرطان سینه و معصومه زنی نیازمند جراحی روده تقسیم شد




در ابتدا ما کمپین کمک به فاطمه زنی مبتلا به سرطان دهانه رحم که فرزند معلولی داشت و سرپرست خانواده بود را آغاز کردیم که در وسط کار، یکی از اعضا کل هزینه‌های این خانواده را به عهده گرفت، در نتیجه کمک به نفر بعدی که در نوبت دریافت کمک بود اهدا شد.
محمدرضا 57 سال داشت و تشخیص سرطان پانکراس گرفته بود. وی از آن به بعد توان کار کردن را از دست داد و به دلیل توده‌ای که به عصب پشت معده چسبیده درد زیادی را تحمل می‌کرد.
ما در این کمپین 3000 دلار جمع کردیم و برایش فرستادیم. او دو فرزند داشت و سرپرست خانواده بود.


صفحه‌ها