شیوا دختری است که این گروه در 4 سال گذشته او را میشناسد. دختری قوی و شجاع که با سرطان مبارزه میکرد. متاسفانه شیوا زمانی متوجه بیماری اش شد که بیماری از روده به کبد او سرایت کرده بود. شیوا در ماه آخر نیاز به پرستار بخصوص در شب داشت. خانم زیبا موافقت کرد با قیمتی بسیار مناسب از او نگهداری کند. مبلغ پرداختی به او 1820 دلار شد که رسید ضمیمه میشود. بقیه اعضایی که در این مدت برای شیوا خرید کردند و یا غذا درست کردند، پولی دریافت نکردند. متاسفانه شیوا اول ماه می از دنیا رفت. او در قبرستانی در شمال ریچموندهیل و خیابان لزلی به خاک سپرده شد.




به مناسبت نوروز، تصمیم گرفتیم به کودکان کار بسته‌های غذایی اهدا کنیم.

 سری اول-  بسته‌های غذایی شامل؛ دو قوطی روغن، یک بسته قند، دو کیلو برنج، سه عدد تن ماهی، یک بسته سویا، یک بسته شکلات، یک بسته شکر، یک بسته چای، یک قوطی رب و دو بسته ماکارانی بود. برنج‌ به شکل کیسه‌های بزرگ خریداری و بعد در هر کیسه دو کیلو برنج وزن و گذاشته شد.

سری دوم - صد پرس جوجه کباب بین کودکان نیازمند توزیع شد.




امیرعلی پسرکی 6 ساله است که در مدرسه به معلمش گفته بود  آرزو دارد درخت کریسمس در خانه داشته باشند. امیرعلی مشکلات جسمی دارد و مادرش به تنهایی از او مراقبت میکند. تعدادی از دوستان کمک کردند تا بتوانیم او را قبل از سال نو خوشحال کنیم.
علاوه بر درخت که آقای حاتم طهرانی برایش خریدند هدایایی هم برایش آورده شد که امیرعلی را بسیار هیجان زده کرد.

.....
پیوست:
4 سال بعد امیرعلی میخواست دوچرخه ای داشته باشد که یکی از اعضای صندوق، فروغ شمس برایش خریداری کرد.

مشارکت کنندگان:




در این کمپین مبلغ 2300 دلار +400 هزار تومان با همراهی 67 نفر جمع آوری شد. ما با یاری یکدیگر توانستیم هزینه سیمان کردن حیاط مدرسه ای که ساخته بودیم ( توانا) را بدهیم تا بچه ها بتوانند در حیاط مدرسه ورزش و بازی کنند.

رسید ضمیمه می شود.

مشارکت کنندگان:
Kamal Taravati

Mohammadbagher Samimi

Amir Shafaghi

Sina Sotudenia

Homa Shivaei

Atosa Nami

Mohammad Rahimian

Hengameh Joulaei

Davood Zavareh

Ali Sartipi

Saghar Alavi

Jale Daneshvar




در این پروژه دو گروه "کمک به مردم" و فروش حاصل از آثار "هنرجویان نقاشی نغمه افشین جاه" با هم تصمیم گرفتند دو مدرسه در دو روستای بهمن و کراچی بسازند. این دو مدرسه متین و نیکان نامگذاری شدند و کودکان دبستانی این دو روستا در آن مشغول به تحصیل شدند. همچنین پس از ساخت مدرسه برایشان کیف و لوازم تحریر و همچنین ماسک هم خریداری شد. در این پروژه آقای رضا آزمون نظارت بر نقشه ساخت و اطمینان از صحت زیرسازی را به عهده گرفتند. بدون یاری او چنین امر مهمی انجام نشدنی بود.
عکسها ضمیمه می‌شود




پس از ساخت مدرسه در روستای گورابک، مبلغ 5 میلیون تومان از سیمان کردن حیاط مدرسه باقی ماند که به پیشنهاد معلم مدرسه برای کودکان روستایی دمپایی خریداری شد. لازم به ذکر است که در این روستاها پوشیدن دمپایی متداول تر از کفش است.

عکسها ضمیمه می شود




برهان، مردی 43 ساله اهل یکی از شهرهای شمالی ایران که سال گذشته به سرطان معده مبتلا شده بود و قبلا تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، متاسفانه اخیراً دچار درگیری جدیدی در مجرای روده شده است و به گفته پزشک وی، این توده باید در روده اش عمل کرد برداشته شده و به دنبال آن رادیوتراپی و شیمی درمانی انجام  شود.
این کمپین با همراهی 140 نفر توانست در مدت زمان کوتاهی 5000 دلار + 20 میلیون تومان ( معادل 123 میلیون و 250 هزار تومان) جمع آوری کند. به این ترتیب برهان می تواند درمان خود را بدون نگرانی کامل کند.




مهدی چند سال پیش در یک نزاع، با مرد جوانی درگیر شد که در نهایت به طور تصادفی باعث کشته شدن او شد. درخواست کمک او برای تامین پولی برای رضایت را یکی از اعضای گروه با ما درمیان گذاشت. ما با همیاری مبلغ 3500 دلار (68799600 تومان) جمع آوری کردیم تا به این مرد کمک کند تا از زندان در ایران آزاد شود، خانه ای اجاره کند و دوباره با خانواده اش زیر یک سقف زندگی کند. همچنین بابک بندرچی از اعضای این گروه با مهربانی به مهدی کمک کردند تا بتواند کاری راه اندازی کند.
57 نفر در این کمپین شرکت کردند که اسامی آنها ضمیمه خواهد شد.




شیوا دختری است که در تورنتو زندگی می کند و اکنون چهار سال است که با سرطان روده درگیر است و با پرداخت قبوض خود دست و پنجه نرم می کند. ما شروع به خرید برای او کردیم و هر چند هفته یکبار غذای مورد نیازش را برایش می خریدیم.
این کار ده سری انجام شد. علاوه بر مواد غذایی، هربار کمک‌های نقدی را از طرف اهدا کنندگان به او دادیم. همچنین در تلاش هستیم با یاری مهران امینیان که در امور مهاجرت کار میکند برای مادرش که با ویزای توریستی آمده و از دخترش پرستاری میکند، اقامتی گرفته شود.
تعدادی از عکس‌های خرید که توسط دوستان این گروه انجام شده، پیوست می شود.




فرزانه که مبتلا به سرطان سینه هست، برای امرار معاش در اوبر کار می کند. او به دلیل سرطان مجبور شد یکی از سینه های خود را بردارد و طبعا نمی توانست به سرعت به سر کار بازگردد زیرا برای بهبودی به زمان نیاز داشت. او مسئول زندگی خود و پسر 17 ساله اش است.
این کمپین ۴۷۹۵ دلار جمع آوری کرد. علاوه بر کمک مالی، به مدت دو هفته، 17 نفر داوطلب شدند تا هر روز برای او غذا بپزند و ببرند. خوشبختانه فرزانه با کمک این گروه دوران نقاهت خود را با روحیه عالی سپری کرد و اکنون با شادی و سلامت به کار بازگشته است.
64 نفر برای کمک به او در کمپین شرکت کردند که اسامی آنها پیوست شده است.


صفحه‌ها